آنان که با فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست ، چرا که جاودانند .
موجی از بوسه را بر ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی .
آن روز که سقف خانه ها چوبی بود / گفتار و عمل در همه جا خوبی بود / امروز بنای خانه ها سنگ شده / دلها همه با بنا هماهنگ شده .
گفته بودی گنج در ویرانه هاست / راست گفتی ، چون وجودت در دل ویران ماست .
وقتی لبخند به دنبال جایی برای نشستن است ، آرزو دارم در آن نزدیکی ها باشی .
مرا در تاب و در تب می پسندی / برای خاطرم شب می پسندی / تهی گشتم که سرشار تو باشم / ولی از غم لبالب می پسندی .
آرزویم این است ، در پس این همه دیوار ، با آرزوهایت یک به یک کنی دیدار .
بقیه در ادامه مطلب ...
کوله بارم بر دوش ، سفری تا ته تنهایی محض ، سازکم با من گفت : هرکجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل ، من خدا را دارم .
اگه تو کوچه پس کوچه های قلبم گم شدی ، دنبال کسی نباش که بهت آدرس بده ، چون فقط تو اونجایی !
گفتی فراموش کردن کار ساده یست ، تو فراموش کن ، من این ساده ها را بلد نیستم !
هر روز شروع قصه ای تازه است ، ای همیشه نازنین ، روزگار تمام قصه هایت بی غصه باد .